English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2318 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hyphen U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphens U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
Good grief! <idiom> U این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
blips U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blip U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
pages U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
page U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
paged U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
burn notice U علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
marker U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
waff U اهتزاز پرچم یا هر چیزدیگری برای علامت دادن
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
phew U برای نشان دادن بیزاری
phew U برای نشان دادن بی تابی
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
divisor U عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
uberstreichen U لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
hyphenation U تقسیم کلمه
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
clock U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clocks U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
numeric U حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
nil pointer U نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
PRN U نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
blue flag U پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
stopped U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
sector U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
digit U عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
stop U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stopping U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
check U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checked U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
ablegate U مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
stops U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
colours U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
accuracy U کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود
checks U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
cartoon design U نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن
digits U عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
mock-up U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-ups U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
sectors U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
word mark U علامت کلمه
bubble help U خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
insertion point U نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
goal light U چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
end U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
key signature U گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
ends U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
forecaddie U باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
allocates U تقسیم کردن اختصاص دادن
allocate U تقسیم کردن اختصاص دادن
allocating U تقسیم کردن اختصاص دادن
admeasure U سهم دادن تقسیم کردن
apportion U تقسیم کردن تخصیص دادن
distributes U تقسیم کردن تعمیم دادن
distributing U تقسیم کردن تعمیم دادن
apportions U تقسیم کردن تخصیص دادن
apportioning U تقسیم کردن تخصیص دادن
pottion U تقسیم کردن سهم دادن از
apportioned U تقسیم کردن تخصیص دادن
distribute U تقسیم کردن تعمیم دادن
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
breaker line U خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
hyphens U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
references U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
discharge indicator disc U دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
hyphen U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
phonetician U متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
reference U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
token U کلمه رمزی علامت مشخصه
tokens U کلمه رمزی علامت مشخصه
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
signalled U مخابره کردن علامت دادن
signal U مخابره کردن علامت دادن
signaled U مخابره کردن علامت دادن
returning U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
backslash U کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
return U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
word mark U نشان کلمه
suspending U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
telltale U نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
suspends U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspend U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
marks U نشان علامت
markers U علامت نشان
mark U نشان علامت
marker U علامت نشان
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
comma U علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
tick mark U علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
commas U علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
complementation U سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
do U این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
ebcdic U کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
tetragraph U کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
glyph U علامت یا نشان حجاری شده
indication U علامت یا چیزی که نشان دهد
obelize U با این علامت "-" نشان گذاردن
label U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labels U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
tree U مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
displays U نشان دادن ابراز کردن
to set out U نشان دادن تعیین کردن
displaying U نشان دادن ابراز کردن
earmark U نشان کردن اختصاص دادن
represented U بیان کردن نشان دادن
projects U فاهر کردن نشان دادن
project U فاهر کردن نشان دادن
represent U بیان کردن نشان دادن
represents U بیان کردن نشان دادن
displayed U نشان دادن ابراز کردن
projected U فاهر کردن نشان دادن
display U نشان دادن ابراز کردن
earmarks U نشان کردن اختصاص دادن
msb U بیت در کلمه که بزرگترین مقدار یا وزن را نشان می ده .
coats of arms U نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
coat of arms U نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
brazenly U بی پروایی نشان دادن گستاخی کردن
demonstrating U نشان دادن تظاهر به عمل کردن
brazen U بی پروایی نشان دادن گستاخی کردن
demonstrates U نشان دادن تظاهر به عمل کردن
simulating U تقلید نشان دادن وانمود کردن
demonstrated U نشان دادن تظاهر به عمل کردن
simulate U تقلید نشان دادن وانمود کردن
demonstrate U نشان دادن تظاهر به عمل کردن
simulates U تقلید نشان دادن وانمود کردن
features U نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
feature U نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
featured U نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
featuring U نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
belies U خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belie U خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belied U خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belying U خیانت کردن به عوضی نشان دادن
to give publicity to U بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
kludge U 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kluge U 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
idegraphy U علامت نویسی نمایش فکر یا تصور با نشان
radix U نقط های که تقسیم بین واحد کمی و بخشی اعشاری را نشان میدهد
introducing U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduces U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduced U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduce U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
cerebrate U فعالیت مغزی را نشان دادن فکر کردن
most significant bit U بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
ends U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
hard U کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد
ended U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
harder U کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد
hardest U کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد
end U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
marks U علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
battle clasp U نشان و علامت شرکت در جنگ بین المللی اول
drift float U علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
mark U علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
quantifier U علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
to prove oneself U نشان دادن [ثابت کردن] توانایی انجام کاری
religionize U دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
boolean operation U کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
colons U علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
colon U علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
bracket U علامت چاپ که نشان میدهد یک دستوالعمل یا عمل باید جداگانه پردازش شود
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
Recent search history Forum search
1frangible
2New Format
1postside
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1tink and grow rich
1incentive
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com